۱۵ مطلب با موضوع «#کنکور_نوشت» ثبت شده است

غیرمنتظره!

یهو بری سایت کانون و ترازتو ببینی و شده باشی 6000 و خورده ای!

ینی برگی نموند که نریخته باشه

میشه ی اسپری فیکس کننده بزنم همینجوری بمونه؟

هوولی مولی

فک کنم جدا یه اتفاق غیر منتظره این وسط رخ داده!

مثلا خدا اشتباه کرده میخواسته خوشبختی و تصمیمات خوب رو بفرسته سمت یکی دیگه فرستاده برای من :/

خلاصه بگم اینقد ذوق دارم که برنامه شنبه رو از الان میخوام شروع کنم و بعدا بخوابم!

و آره من چه سبزم امروز😻

چشم شیطووووووون کوووووووووووووور گوششم کرررر یوقت خودمو چشم نزنم😂🧿

خدایا هرچی به صلاحمه همون باشه؟ خودت میدونی دیگه نوکرتم🤲

  • Rosa Morningstar
  • Saturday 30 Farvardin 99

همیشه پا میشم

 

بعضی روزا که سرم پر میشه از کلمات درهم و برهم لپ تاپمو روشن میکنم و میام بیان

شروع میکنم به نوشتن و نمیدونم چطور وسط مسطاش رشته افکارمو از دست میدم

هرچی نوشتم رو پاک میکنم و دوباره از یه چیز دیگه مینویسم و یهو کلافه میشم و میذارم میرم

نمیدونم چرا همیشه احساس میکنم اگه چیزی قراره بنویسم باید کامل توضیح داده بشه

خب اینجوری خواننده بهتر درک میکنه ولی الان نظرم عوض شده

چون نه تنها خواننده براش مهم نیست بلکه من کاملا درهم مینویسم

خب پس به خودم گفتم اشکال نداره بنویس از هر چیز کوچیک و بزرگی که تو سرت میگذره

 


 

خب من از اون دسته آدمام که تمام دقایق و ثانیه های زندگیم عاشق قشنگی های کوچیک و بزرگ دنیام

که همیشه میخوام لبخند بزنم و شاد باشم و کارای مفید کنم و در واقع زندگی کنم

اما همونطور که میدونین یه مدت طولانی مطالعم رو خراب کردم و هروقت یه استارت دوباره زدم

دوباره برگشتم سرجای اولم (این برای یه پشت کنکوری مثل من فاجعس!)

اما میخوام همونی باشم که همیشه میگم ... همون که بعد هزار بار زمین خوردن باز هم از جاش بلند میشه

پس از صبح سعی کردم درسمو بخونم و البته تا اینجا اونجوری که میخواستم نبود ولی بهتر میشه

 


 

دو بار با بچه هامون (دوستای قدیمی) ویدیو کال کردیم توی اینستا

 

معرفی میکنم نون دانشجوی رشته مکانیک دانشگاه رشت
گاف دانشجوی مهندسی شیمی اسفراین
فاف دانشجوی دبیری زیست پردیس مشهد
هاه (میدونم الفبا رو نابود کردم 😂) دانشجوی پرستاری ساری

 

 خیلی راجب دانشگاهشون و اینا حرف زدن و من حوصلم خیلی سررفت راستش یکمم دوست داشتم حرفی داشتم که بزنم

به این فکر میکردم چقدر اهداف آدما و دیدشون متفاوته

بم گفتن که دانشگا اونجوری نیست که ما فکر میکردیم و فلان

خندیدم و گفتم اع چجوریاس ( در صورتی که حدس میزدم که چی میخوان بگن) بعد از دخترا و پسرا و استادا و اینا گفتن

ولی خب من اصلا هیچوقت دید خاصی نسبت به دانشگاه نداشتم

 

مثلا میدونم از اون دسته آدما نیستم که زود بیدارشم که بخوام آرایش کنم مگه اینکه اون روز دلم آرایش بخواد

یا آدمی نیستم که رو به روی لباسام وایستم و بگم نه اینو فلان روز پوشیدم این فلانه و کلی وقت تلف کنم که چی بپوشم

یه عالمه لباس گشاد و رنگی میخرم و بسته به مودم انتخاب میکنم

جدیدنا عاشق لباس رنگی شدم و از رنگای تیره متنفر 😂😑

حتی آدمی نیستم که تو چرت و پرتای دخترا و پسرای دانشگاه خودمو دخالت بدم و اعصابمو داغون کنم

آدمی نیستم که بیشتر وقتمو به تفریح و بیرون رفتن بگذرونم نه که دلم نخواد ولی هر چیزی به اندازش خوبه

میخوام توی هیییچییی زیاده روی نکنم

همیشه آرزو داشتم بتونم با معدل خوب از دانشگاه فارغ التحصیل شم نه اونجوری که فقط پاس کرده باشم

میخوام خاطرات قشنگمو یکی یکی ثبت کنم

میدونی میخوام درست از همه سال های پیش روم استفاده کنم

یکی از آرزوهام اینه که وقتی 40 سالم شد کلی تجربه و خاطره برای تعریف کردن داشته باشم

خب نوشتن اینا الان چه فایده داره؟ نوشتم که وقتی وارد دانشگاه شدم به خودم یادآوری کنم که هدفم چیه

که بعد ها بخونم ببینم کسی که همیشه میخواستم باشم هستم یا نه؟

 


 

کمتر از دو ماه دیگه وارد 19 سالگی میشم

18 سالگیم سال خیلی جالبی برام بود و میشه گفت از نظر عقلی خیلی رشد کردم اینو واقعا حس کردم

سالی رو پشت سر گذاشتم که خیلی روزا شکستم و حسابی گریه کردم

یه شبایی خیلی ناامید شدم و از همه چی دست کشیدم

اما بعضیا کمکم کردن و با حرفاشون بهم انگیزه دادن

فهمیدم شاید حرفامون برای خودمون چیزی باشه که صرفا به زبون میاد ولی چه تاثیری روی ذهن و قلب آدما داره

پس خدایا بهم کمک کن با حرفام آدما رو به زندگی امیدوار کنم و قلب شکستشون رو اندکی التیام بدم

نذار با روح و روان کسی بازی کنم یا قلبی رو بشکنم

و کمکم کن هر وقت جا زدم روز بعد بلندشم کمک کن همیشه این دختر تخس دیوونه شاد بمونم 😁

  • Rosa Morningstar
  • Saturday 16 Farvardin 99

آن مآی وِی

اوایل که این وبلاگو زدم آدرسش badlands نبود و onmyway بود

چون قرار بود از حرکت کردنم تو مسیر اهدافم بگم

و یه وبلاگ شخصی نباشه

مثلا نقد فیلمایی که میبینم و تقویت زبان و جملات قشنگ کتابایی که میخونم و ... باشه

ولی خب نمیشه و من خاطره نوشتنا و خالی کردن افکارمو دوست دارم

جدیدنا ینی دو سه روزی هست که دارم تو مسیر رسیدن به اهدافم قدم میذارم

نمیدونم تا کی میتونم خودمو از لغزشا و به خاکی نکشیدنا حفظ کنم

یا نمیدونم میتونم به مقصد برسم یا نه

ولی خب چاره ای جز ادامه دادن نیست

اینکه بالاخره دارم سعی میکنم سر ساعت مشخص بخوابم

و ترجیحا سرساعت مشخص بیدارشم یه پوعن مثبته

اینکه دو سه هفته اینستا نبودن باعث شده الان که نصبش کردم سمتش نرم خوبه نه؟

دیگه وقتمو با فیلم و سریال دیدن نمیگذرونم و جاش حرکتای دیگه ای در راستای بهترشدن میزنم

نمیدونم از نظر شما یا بقیه موفقیت من باب کنکور چیه

اما کنکور برای من مسیرهای مختلفیه که خیلیاش میتونه به هدف نهایی من برسه

و این باعث شده یکم آرامش بیشتر داشته باشم

قبلنا موفقیتو تو پزشکی و دندان و دارو میدیدم حتی آزاد و پردیس و اینا

ولی الان فهمیدم چه بسا ممکنه با چیزای دیگه زودتر به هدفم برسم!

اگه نصیحت من رو از کنکور بخواین بهتون میگم

1. بچه هاتون رو به زور تجربی نفرستید!

وقتی از بچگی تو گوششون میخونین خانوم یا آقای دکتر معلومه هوا برشون میداره و فکر میکنن دوست دارن این رشته رو!

(به یکی از فامیلامون که امسال انتخاب رشته کرد گفتم تجربی حلوا پخش نمیکننا!

از الانم خودتو تو لباس دکتر و اینا نبین خواهشا و اینکه زیست با علوم شما تفاوت داره!

و گفتم اگه به فکر پولی خیلی از رشته ها هستن که درآمدشون از دکتر شدن بیشتره

ولی خب حرفهایمان را به یه ورشان دایورت نمودند و هردو به تجربی آمدند! به من چه! موفق باشند!)

2. مسیر موفقیت یکی دوتا نیست و هر آدمی راهشو پیدا میکنه

و تو تکرار یه ادم دیگه نیستی تو یدونه ای و همیشه اتفاقای جدید میفته

3. قبل از اینکه انتظار داشته باشی دیگران تاییدت کنن یا قبولت داشته باشن از خودت شروع کن

4. حسادت رو بذارین کنار کسی جای شما رو نمیگیره اگه همو تشویق کنین انرژی مثبتش به خودتون برمیگرده

5. همیشهههه رو به جلو حرکت کنید زندگی کوتاه تر از اونه که الکی به عقب برگردید

(میکروفون را به دیوار میکوبد و فریاد زنان به سوی ناهار روانه میشود -_- )

+موزیک ضمیمه شده را بگوشید بلکه  شاید روحتان اندکی میان این غصه ها شاد شود

+عکس دوم از پیج سین مومنت هستش

 

 

  • Rosa Morningstar
  • Tuesday 17 Dey 98

نخستین آزمون

 

جمعه هفته دیگه 19 مهرماه اولین آزمون منه

هر کدوم از این آزمونا یه شبیه ساز کنکوره

که به من کمک میکنه عیب و ایراداتم و مشکلات مطالعاتیمو پیدا کنم

از وقتی که فهمیدم تست چیه خودمو بین آزمونا دیدم ینی از 13 سالگی و سال هفتمم

ولی هیچوقت به تراز بالا و درصدای بالا فکر نکردم

الانم میدونم قراره رقابت با آدمای قوی باشه چه تو کل کشور چه توی این شهر کوچیک

ولی ب اینکه تراز بالا و فلان داشته باشم فکر نمیکنم بازم

میدونم اون نتیجه آخره که مهمه

میدونم چیزی که ارزش داره خوب درک کردن مطالبه و آماده شدن برای آزمون اصلی

نمیگم آره هدف من پزشکیه و فقط اونو میخوام و فلان و بهمان ... نه

من میخوام تلاشمو کنم که بعدش افسوس نخورم که کاش میخوندم

میخوام بذارم اتفاق بیفته چیزی که حق منه

داشتم میگفتم آره هرکسی که میاد تجربی مطمئنا دلش پزشکی میخواد

ترجیح میدم الان به رشته فکر نکنم و فقط به تلاش و مسیرم فکر کنم

یک روز و نیمه یه ذره زدم جاده خاکی

دیگه نمیخوام اتفاق بیفته چون همین چن دقیقه ها و چند ساعتا منو از موفقیت دور میکنه

ولی یه فکرای منفی یه وقتایی میاد سراغم که خیلی منو اذیت میکنه

که اگه من توانشو نداشته باشم؟ اگه نشه ؟ یا مثلا آره امسال جمعیت خیلی زیاده

خیلیا هستن که از من قویترن و ...

ولی تصمیم گرفتم دیگه به ذهنم اجازه ندم که اینجوری فکر کنه

آخه چه کاری از من ساختس؟ باشن یا نباشن باز کاری ازم ساخته نیست

در هر صورت باید درسمو بخونم . باید تمام توانمو بذارم براش

آینده یه وقتایی ترسناکه ولی کاری از ما ساخته نیست جز ادامه دادن و ساختن

باید جلوش وایستی بگی هرچقدر دوست داری داد بزن

هرچقدر دوس داری اذیت کن

هرکاری از دستت برمیاد انجام بده

من یه طوفان لعنتی ام ... من کم نمیارم ... من عقب نمیکشم ... من روتو کم میکنم

امیدوارم مشکلاتم با این افکار لعنتیم زودتر حل شه

بسی استرس دارم برای آزمون اول :( حالا میام میگم چیکار کردم

  • Rosa Morningstar
  • Friday 12 Mehr 98

کنکور نوشت

خیلی وقت بود حوصله نوشتن نداشتم

حتی الان هم حس نوشتن نیست! ولی مینویسم

  • Rosa Morningstar
  • Wednesday 16 Mordad 98
بدلندز تشبیهی فیزیکی از ذهن منه

که به سرزمین های فرسایش یافته

و غیرقابل کشت گفته میشه
موضوعات
پیوندها