من می خواهم زندگی ام بگذرد .
من زندگی می کنم برای این که زودتر این بار را به مقصد برسانم
نه برای این که زندگی را دوست دارم .
"پرویز "حرف های من نباید تو را ناراحت کند .
امشب خیلی دیوانه هستم .مدت زیادی گریه کردم .
نمی دانم چرا فقط یادم هست که گریه کردم و اگر گریه نمی کردم خفه می شدم .
تنهایی روح مرا هیچ چیز جبران نمی کند .
مثل یک ظرف خالی هستم و توی مرداب ها دنبال جواهر می گردم .
پرویز نمی دانم برایت چه بنویسم
کاش می توانستم مثل ادم های دیگر خودم را در ابتذال زندگی گم کنم .
کاش لباس تازه یا یک محیط گرم خانوادگی و یا یک غذای مطبوع می توانست شادمانی را در لبخند من زنده کند .
کاش رقصیدن دیگران می توانست مرا فریب بدهد
و به صحنه های رقص و بی خبری و عیاشی بکشاند …
آخ تو نمی دانی من چقدر بدبخت هستم .
من در زندگی دنبال فریب تازه ای می گردم
ولی افسوس که دیگر نمی توانم خودم را گول بزنم.
من خیلی تنها هستم
#فروغ_فرخزاد
"از نامه های #فروغ_فرخزاد به #پرویز_شاپور"