سلام 

(نویسنده تلاش زیادی کرد سلام خالی نده ولی نتونست کنار بیاد و ادامش چیزی بنویسه)

دلم براتون تنگ شده بود و رمز اکانتم تو فراموش کرده بودم و رمز ایمیل مرتبط به این اکانت رو هم همینطور

با اندکی زحمت و بدبختی رمز بیان رو پیدا کردم و اومدم بهتون سر بزنم

ناراحت شدم از اینکه دیدم بعضیاتون خداحافظی کردین و بعضیاتون دیگه اصلا پیداتون نیست :)

اما ار خودم بگم 

من حالم خوبه کنار آدمای خوب و دوست داشتنی ای هستم 

بین بچه های بیان با غزل در ارتباطم و در جریان احوالات ظاهری کالیستو هم هستم و با حال خوبش انرژی میگیرم

چنل محمد هم تو تلگرام میخونم و توی کامنت هاش در ارتباطیم

اما جدای از این ها دارم سعی میکنم حد تعادلی تو حضور خودم بین بچه های دانشگاهمون داشته باشم

بیشتر تایم خالی هفته من سر جزوه نوشتن میره و خیلی از این بابت ناراحتم و کاش بیشتر اساتیدمون جزوه میدادن 

درگیر گرفتن گواهینامه هستم و هر هفته با دلایل کوچیک رد میشم مثلا دفعه قبلی بهم گفت فرمون رو با کف دستت چرخوندی :)

دیگه چی بگم براتون 

اها منتظرم ببینم این ترم میام تهران یا خیر

ته ته ته دلم امیدوارم که این ترم کامل مجازی بگذره چون احساس میکنم همه چی سنگینه

میخوام برم کلاس زبان چون زبانم داره ضعیف میشه ولی هی دارم امروز فردا میکنم و خب این بده

باید زودتر مقاله نویسی رو یاد بگیرم چونکه ترم سه هستم و هر استاد ازمون تحقیقی سمیناری چیزی میخواد

سرگرمی مورد علاقه این روزام پادکست شنیدنه که خیلی لذت بخشه و رواق و جافکری دو تا از مورد علاقه هامن

ورزش رو به کجا رسوندم؟ خب جونم بگه براتون که هی شل کن سفت کن داریم و آره معلوم نیست چی میشه

بذار فکر کنم دیگه چیزی برای گفتن دارم یا نه 

آها یه چیزی هست داره یکم اذیتم میکنه اونم اینه که دوست دارم بهتون سر بزنم و تک تک پستاتون رو توی این تایمی که نبودم بخونم ولی خب نه وقتشو دارم نه توانشو پس منو عفو کنید و خودتون بیاین یه خلاصه از حالتون بهم بدین 

ضمن اینکه موضوعات وبلاگ رو دلیت زدم

هیچی دیگه فعلا خدانگهدار