دقیقا دو هفته پیش چهارشنبه ، من عالی بودم
که به مبحث آزمون رسیدم و تسلط هم دارم و میترکونم دییگ
برای خودم هدف خیلی بالایی تعیین نکردم
ولی خب آزمونمو خراب کردم
چون مدیریت آزمون نداشتم و تعداد اشتباهاتم بالا بود
و در عین ناباوری حتی ب اون هدف پایین که میخواستمم نرسیدم
سعی کردم اهمیت ندم و بگذرونم
وقتی شروع کردم تحلیل کردن فهمیدم که ای وای حتی بعضی سوالا رو درست هم نخوندم
خلاصه که تصمیم گرفتم آزمون دوم جبران کنم و یکم پیشرفت کنم حداقل!
ولی اواسط تا تقریبا اواخر هفته کمردرد بدی گرفتم و خب یکمم غرغرو شدم
که باعث شد برنامم بهم بریزه
و از روزی که به خودم اومدم تا دیروز و امروز در پی جبرانش بودم
هرچند که جبران نشد! هرچند یه حجمی از درسا مونده رو دستم
هرچند من پس فردا آزمون دارم و هنوز از خودم راضی نیستم
دیشب به مامانم میگفتم دو هفته قبل راضی بودم از خودم اون شد
الان که ناراضی ام خدا بخیر کنه
خلاصه که یه نمه مث ژله وا رفتم ولی پا پس نکشیدم هنووزاا
دقیقا همونجا بین وا رفتگیام تصمیم گرفتم این راهو یبار برای همیشه برم و دیگه برنگردم
قبلنم گفتم من نمیگم میخوام دکتر شم ، میخوام فلان شم ، میخوام بهمان شم
میخوام تلاش کنم ، میخوام بجنگم ...
میخوام روزی که تموم شد بگم توان من همین بود
بگم خدایا شکرت
به خودم بگم منِ عزیز ازت راضیم ... حالا هرچی بشه خدای توهم بزرگه...
اطرافیا انرژی منفی میدن واذیت میکنن :)
وقتایی که میان اینجا حتی رعایت نمیکنن و با بلندترین تن صداشون حرف میزنن :)
چند شب پیش که مهمون داشتیم خیلی اعصابم بهم ریخت
آخه 40 دقیقه بود که دو صفحه شیمی رو میخوندم و نمیفهمیدم
و برام جالب بود که به بچه هاشون میگفتن ساکت باشن که بتونن فیلم ببینن
ولی ساکتشون نمیکردن که من درس بخونم ... حتی خودشون آروم تر حرف نمیزدن
بگذریم کنکور سختی داره دیگ :) (مهم کم نیاوردن و بلند شدنه هعییی)
میخوام هراتفاقی افتاد حتی یک دقیقه متوقف نشم
اگه زندگی یکی زد من دوتا بزنم
بزرگ رو به تختم نوشتم
بگو که ما چگونه وا ندادیم ... بگو که مردیم و ایستادیم
اگه قرار باشه بمیرم بذار ایستاده بمیرم D:
تصمیم گرفتم آخرهفته موزیکای گوشیمو عوض کنم و اندکی انگیزشی تر بگوشم
پس پناه میبریم به امینم و اندکی هیدن و اندکی شایع و هالزی و دیگر حضرات عشق اینجانب
از اونجا که اینستامو دی اکتیو کردم و گوشیمو رو پرواز گذاشتم و هیچی ندارم و بیان برام مونده
و من میخوام شرایطو برای خودم سخت تر کنم تصمیم گرفتم کم تر بیام و سربزنم بهتون و بنویسم و فلان
پس هر دو هفته میام دیگ
همین
بسی طولانی شد
ایشالا که خدا به همه کنکوریا کمک کنه ... تهشم به من :)
چند روزیه که به خودم میام ومیبینم همش دارم اینو با خودم میخونم
وخب از اونجایی که داداشم این گروه رو دوست نداره
اصلا نمیذاره که توی تلویزیون پلی کنم و من بدون اینکه بشنومش
بارها و بارها تو ذهنم تکرارش میکنم و نمیدونم چرا
دانلودکنین و ازش لذت ببرین من که خیلی دوسش دارم
خوابشو دیدم
بغلش کردم و از بغلش جدا نمیشدم
بهم گفت بابا من نمیتونستم نرم وگرنه نمیرفتم
و اشکای روی صورتم منو به واقعیت برگردوند
همینقد کوتاه همینقد تلخ همینقد شیرین :)
جمعه هفته دیگه 19 مهرماه اولین آزمون منه
هر کدوم از این آزمونا یه شبیه ساز کنکوره
که به من کمک میکنه عیب و ایراداتم و مشکلات مطالعاتیمو پیدا کنم
از وقتی که فهمیدم تست چیه خودمو بین آزمونا دیدم ینی از 13 سالگی و سال هفتمم
ولی هیچوقت به تراز بالا و درصدای بالا فکر نکردم
الانم میدونم قراره رقابت با آدمای قوی باشه چه تو کل کشور چه توی این شهر کوچیک
ولی ب اینکه تراز بالا و فلان داشته باشم فکر نمیکنم بازم
میدونم اون نتیجه آخره که مهمه
میدونم چیزی که ارزش داره خوب درک کردن مطالبه و آماده شدن برای آزمون اصلی
نمیگم آره هدف من پزشکیه و فقط اونو میخوام و فلان و بهمان ... نه
من میخوام تلاشمو کنم که بعدش افسوس نخورم که کاش میخوندم
میخوام بذارم اتفاق بیفته چیزی که حق منه
داشتم میگفتم آره هرکسی که میاد تجربی مطمئنا دلش پزشکی میخواد
ترجیح میدم الان به رشته فکر نکنم و فقط به تلاش و مسیرم فکر کنم
یک روز و نیمه یه ذره زدم جاده خاکی
دیگه نمیخوام اتفاق بیفته چون همین چن دقیقه ها و چند ساعتا منو از موفقیت دور میکنه
ولی یه فکرای منفی یه وقتایی میاد سراغم که خیلی منو اذیت میکنه
که اگه من توانشو نداشته باشم؟ اگه نشه ؟ یا مثلا آره امسال جمعیت خیلی زیاده
خیلیا هستن که از من قویترن و ...
ولی تصمیم گرفتم دیگه به ذهنم اجازه ندم که اینجوری فکر کنه
آخه چه کاری از من ساختس؟ باشن یا نباشن باز کاری ازم ساخته نیست
در هر صورت باید درسمو بخونم . باید تمام توانمو بذارم براش
آینده یه وقتایی ترسناکه ولی کاری از ما ساخته نیست جز ادامه دادن و ساختن
باید جلوش وایستی بگی هرچقدر دوست داری داد بزن
هرچقدر دوس داری اذیت کن
هرکاری از دستت برمیاد انجام بده
من یه طوفان لعنتی ام ... من کم نمیارم ... من عقب نمیکشم ... من روتو کم میکنم
امیدوارم مشکلاتم با این افکار لعنتیم زودتر حل شه
بسی استرس دارم برای آزمون اول :( حالا میام میگم چیکار کردم
6 صب با اینکه خوابم میومدوحدودا 5 ساعت خوابیده بودم بههه زور بیدارشدم
با اینکه چشام به زور باز بود ولی حس خوبی داشتم
صبحونه خوردم و ویسای پشتیبان قلم چی که راجب برنامه راهبردی بود رو گوش دادم
خلاصه رفتم سراغ درس و 20تا تست زیست زدم که تصمیم گرفتم بخوابم
بعد گفتم نههه راه نداره باید بیدار بمونم
یهو گفتم برم خط چش بکشم بعد برگردم درس بخونم
من اصلااا اهل لوازم آرایش واینا نیستم و این اولین تجربه خط چش کشون من بود یجورایی
با اعتماد ب نفس شرو کردم و تقریبا هم مورد رضایت خودم واقع شد
به این فکر میکردم طرز تفکر کسایی که آرایش میکنن و نمیکنن چی میتونه باشه
من تا چند وقت پیش حتی لوازم آرایش نمیخریدم چه برسه به استفادشون!
اکثرا از یه ویتامین لب و ضد افتاب (از نوع ساده!) استفاده میکردم گاهی هم هیچ
بعضی وقتا دلم رژ لب قرمز میخواست و گاهی هم صورتی نود و خیلی ملیح!
خب پررنگ و قرمز که تو خونه میشد زد و بیرون نه
(ینی اگه به دل من باشه که فرق نداره هرجور دوس داشتم استفاده میکردم)
ولی خب مامانم میگه هرچیزی جایی داره و من 95 درصد راجب خیلی جاها موافقم باهاش
بعضی وقتا حتی تو دورهمیای دوستا و مهمونی ها بدون رژ میرم (بسته به مود و احوالاتم)
طوری که دوستان بنده (نون و فاف و الف) به این نکته گاهی اشاره میکنن
خب اول اینو بگم بعد برم سر اون حرف اصلی که میخواستم بگم
آرایش کردن برای بقیه نیست که تورو زیبا ببینن تو همه جوره زیبایی
این چیزیه که باید باورش کنیم !
کسی که آرایش نمیکنه لزوما از لوازم آرایشی متنفر نیست!
مهم نیست که زشته یا زیبا اون همینجوری خودشو دوست داره
گاهی هم میتونه به معنی شهامت داشتن و جسور بودنش باشه
گاهی به معنای اینکه اون ادم صادقه و نمیتونه نقاب داشته باشه!
و هزارتا حرف دیگه
کسی هم که آرایش میکنه لزوما خود زشت پندار نیست!
شاید میخواد خودش انتخاب کنه که تو چجوری ببینیش
شاید یه آدم به شدت درونگرا باشه که از شناخته شدن خوشش نمیاد
شایدم یه شخص بیخیال باشه که بخاطر چیزی که دوست داره استفاده میکنه
شایدم یه آدم دو رو یا زخم خورده و خسته باشه!
میخوام بگم لوازم آرایشی نه خوبه نه بد
و نه حتی مشخص کننده شخصیت آدما!
چیزی که مهمه اینه که به چشم چوب جادویی که قراره ازتون یکی دیگه بسازه نگاه نکنید
اگه دوسش ندارین با خیال راحت بذارینش کنار
اگه هم نه خب استفاده کنین
خودتونو دوست داشته باشین تا بقیه دوستتون داشته باشن
آره خودمم نفهمیدم تش تونستم منظورمو برسونم یا نه ولی خب همینه دیگه
و اینکه من فکر میکردم خیلی ریمل دوست دارم
ولی دوتا ریملی که این اواخر خریدم افتضاح بود
و به اصلاح شبیه پای سوسک شد مزه هام! و این باعث شد از ریمل متنفرشم
ولی خب چون مژه هام صاف و کوتاهه فکر میکنم فر مژه میتونه بم کمک کنه
عاشق خط چشم شدممممم خیلی خوبههه . از امروز هروقت حس و حالم اوکی باشه میکشم
کلا تو بحث آرایش خط چشم و ضد افتاب (بیشتر مراقبتیه و ازینایی که کرم پودر داره خوشم نمیاد)
و رژلب از همه برای من جذاب تر بودن